چرا تابلو مهم است؟

چرا تابلو مهم است؟

در آغاز، شاید تصور کنیم نیازی به تعریف دوباره «تابلو» نیست، چون همه ما کموبیش با آن آشنا هستیم. اما برای همنظر شدن و پیشبرد بحث، بهتر است تعریف مشخصی ارائه دهیم.
تابلو، در تعریف سنتی، تصویریست نقاشیشده روی بوم، چوب یا فلز که در ابعاد مختلف تولید و در مکانهایی مانند دیوار، طاقچه، بالای در ورودی یا شومینه قرار میگیرد. تابلوهای بزرگتر معمولاً در فضاهای عمومی مثل کلیساها، سالنها یا گالریها نصب میشوند، و نمونههای کوچکتر در خانهها، اتاقها یا مجموعههای شخصی کاربرد دارند. (فرهنگ لغت آکادمی فرانسه، ۱۶۹۴ – برگرفته از کتاب «زایش تابلو»، نشر گیلگمش)
اما در تعریفی سادهتر:
هر عنصر تصویری یا مسطحی که به زیبایی بصری محیط کمک کند، تابلو محسوب میشود. |
تابلو فقط تزئینی نیست
تابلو چیزی فراتر از یک شی تزیینی است. نقشش در محیط مانند یک کاتالیزور است؛ همزمان زیبا میکند و پیامی منتقل مینماید. یک تابلو خوب میتواند بخشی از هویت افراد یا فضا باشد.
وقتی وارد یک خانه، دفتر کار یا سازمان میشویم، چشمان ما ناخودآگاه به دنبال نشانههایی برای درک محیط میگردد. یکی از واضحترین و تاثیرگذارترین این نشانهها، تابلوهایی هستند که در فضا استفاده شدهاند. از محتوای آنها، میتوان فهمید با چه نوع انسانهایی روبهرو هستیم: سلیقهشان چیست، چه چیزهایی برایشان ارزش دارد و چه حسی میخواهند به محیط بدهند. همین تابلوها در شکلگیری ارتباط انسانی نقش دارند.
حتی جایگیری تابلو هم اهمیت دارد. مثلاً تابلویی که در فضای نشیمن نصب میشود، میتواند بر گفتوگوها و حالوهوای جمع اثر بگذارد. انتخاب هوشمندانه تابلو، یعنی طراحی هوشمندانه تجربه زیستن در فضا.
تابلوهای آرترام: تلفیق هنر ایرانی و طراحی معاصر
تابلوهای مجموعه «آرترام» از دل نقاشی ایرانی بیرون آمدهاند اما با نگاه امروزین، دوباره طراحی شدهاند. در سری نخست آثار، تمرکز بر سه محور اصلی بوده است: عشق (رویکرد انسانی)، سرو و سیمرغ (نمادهای ایرانی)، و می و رقص (نشانههای خوشباشی و سرزندگی).
فرمها: خطوطی از حافظه تاریخی
طراحی فرمی این تابلوها از دیزاین داخلی خانهها و نقاشی سنتی ایرانی الهام گرفته شده است. نتیجه، فرمهایی انتزاعی با انحناهای نرم و دایرهوار است؛ منحنیهایی که یادآور تابآوری تاریخی ایرانیاناند — خم میشوند، اما نمیشکنند.
دایرهها و خطوط قلمگیری، از یکسو حس سادگی و صراحت طراحی را منتقل میکنند و از سوی دیگر، عمق و بعدی معنوی به اثر میبخشند. مخاطب نه فقط ناظر اثر است، بلکه در تجربه آن سهیم میشود؛ بهنوعی درون تابلو قدم میگذارد.
حروف، تصویر، معنا
در تاریخ هنر ایران، تصویرگری همیشه در خدمت کلمه بوده — چه در زمان مانی و چه در دورههای بعد با کتابآراییهای مذهبی و غیرمذهبی. اما در دوران معاصر، نگاهی تازه به نوشتار شکل گرفت؛ نگاهی که کلمات را نه صرفاً حامل معنا، بلکه دارای هویت تصویری دانست.
هنرمندانی مانند پیلآرام، احصایی و افجهای در این مسیر پیشرو بودند. آنها با استفاده از فرم حروف، آثار نقاشانه خلق کردند؛ نقطه تلاقی واژه و تصویر.
قلمگیری: از مرزبندی رنگ تا پایه طراحی
در نگارگری ایرانی، قلمگیری برای جداسازی رنگها و تاکید بر جزییات بهکار میرود. اما در طراحی تابلوهای آرترام، قلمگیری تنها یک تکنیک نیست؛ بلکه زبان طراحی است. با استفاده از خطوط منحنی، فضاهای خالی و تنیده، بیننده را به مشارکت فکری و احساسی دعوت میکنیم — سفری بین نگاه و درک.
در نهایت، تابلو فقط چیزی نیست که میبینیم؛ تجربهای است که در ما شکل میگیرد. اینجاست که اهمیت آن، نهفقط در زیبایی، بلکه در انتقال معنا و ساختن فضا مشخص میشود.